علی نیکزاد در گفت‌وگو با ایسنا به مناسبت پنجمین سالگرد شهادت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از ویژگی‌های شخصیتی سردار سلیمانی گفت؛ او در طول مصاحبه هربار که از حاج قاسم صحبت می کرد، منقلب می شد و گاهی با بغض و گاهی با حسرت از سردار دلها سخن می گفت.

نیکزاد از عنایت ویژه ولایت به سردار سلیمانی سخن گفت و در نهایت سخنانش را با این جمله به پایان رساند که «این ویژگی ها در وجود فردی جمع شده بود که آمد و اندک صباحی در این دنیا ماند و جاودانه شد و حق شفاعت گرفت؛ خوش به حال حاج قاسم که قهرمان ملی و شهید والا مقام شد.»

گفت‌وگوی خبرنگار ایسنا با علی نیکزاد نایب رئیس مجلس و نماینده اردبیل در مجلس شورای اسلامی را در زیر بخوانید:

شهید سلیمانی همواره خود را سرباز مردم معرفی می‌کردند که این موضوع ناظر به روحیه و ویژگی شخصیتی این شهید بزرگوار است. بر همین اساس امسال و در پنجمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، کمپین «سرباز وظیفه» به وجود آمد. به باور شما چرا سردار سلیمانی همواره خود را «سرباز مردم» معرفی می‌کرد؟

پنجمین سالگرد شهادت سردار رشید اسلام سپهبد عزیزمان، جناب آقای حاج قاسم سلیمانی را خدمت اهل اسلام، مقاومت و تمام آزادگان جهان تبریک و تسلیت می‌گویم، تبریک از باب رسیدن این سردار عزیز به آرزویشان و تسلیت از باب فقدان چنین شخصیتی اثرگذار و جریان‌ساز.

حاج قاسم در بخشی از وصیت‌نامه‌شان می‌فرماید «عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن است کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟» همین فراز از وصیت نامه ایشان نشان می‌دهد که باورش نمی‌شد و نمی‌توانست قبول کند که بدون خلعت شهادت و بدون جایزه شفاعت دنیا را ترک کند.

حاج قاسم می‌فرمود که من سربازی بیش نیستم و روی سنگ قبر من بنویسید «سرباز قاسم سلیمانی»؛ از نظر من جایگاه این سرباز از بالاترین درجه نظامی یعنی از سرلشکر نیز بیشتر است. این مرد عزیز، با اخلاص و ایمان، خودش را سرباز اسلام و ولایت و به معنای واقعی سرباز بشریت، انسانیت و سرباز حریم و حرم‌ها می‌دانست.

البته همواره کلمه «سرباز»، در دفاع از کیان مملکت و امنیت مقدس بوده است اما حاج قاسم به آن قداست و جایگاه خاصی داد و حالا کمپین «سرباز وظیفه» می‌خواهد یاد آن مرد بزرگ را گرامی دارد و بر این نکته تاکید کند حاج قاسم عزیزمان سربازی بود که قائل به وظیفه خود بود، به خدا یقین داشت و با همه توان در خدمت امنیت و بشریت بود.حاج قاسم عزیزمان سربازی بود که قائل به وظیفه خود بود، به خدا یقین داشت و با همه توان در خدمت امنیت و بشریت بود.

بنده در سفر به یکی از کشورهای اروپایی در دیدار با رئیس مجلس آن کشور، از جایگاه ویژه حاج قاسم سلیمانی برای از بین بردن داعش که دست پرورده آمریکا بود، صحبت کردم و اینکه اگر داعش به اروپا برمی‌گشت، آن‌ها دیگر امنیت نداشتند و شما بدهکار حاج قاسم عزیز و جمهوری اسلامی برای وجود چنین امنیتی هستید. شاید برای همین است که کلید واژه «سردار امنیت» برازنده ایشان است. بدانید حاج قاسم با از بین بردن داعش در عراق و سوریه به بشریت، انسانیت و کشورهای اروپایی خدمت کرد.

حاج قاسم همواره خود را یک «سرباز» در کنار ایران، ملت و رهبری می‌دانستند و تعبیرشان از ایران، «حرم» بود؛ چقدر لازم است که چنین مشی و دیدگاهی در وضعیت فعلی کشور وجود داشته باشد و این راه و شیوه رفتاری ادامه پیدا کند؟

در یک خانواده،‌ سرپرست و پدر خانواده خود را در برابر خانواده‌اش مسئول می‌داند و در مراتب بالاتر رهبر یک جامعه خود را در مقابل کل کشور مسئول می‌داند. منظور حاج قاسم از اینکه خود را «سرباز» می‌دانست، این بود که باید در مقابل تمامی تهدیدات از جمهوری اسلامی ایران دفاع کرد؛ یک روز در جنگ عراق علیه ایران و روز دیگر در جنگ خارج از مرزهای ایران باید از اسلام و حرم اهل بیت (ع) دفاع کرد، روز دیگر هم باید برای برقراری امنیت با اشرار مبارزه و مجاهدت کرد. بنابراین همه وجود ایشان با در نظر گرفتن خداوند و رضایت او، برای خدمتگزاری به مردم وقف شده بود تا کارنامه قابل قبولی در محضر خدا داشته باشد. این روحیه بسیار عالی است که ای کاش همه ما اینگونه فکر و عمل می‌کردیم.

امام عظیم‌الشان فرمود که عالم محضر خداست. بدانیم که در محضر خدا هستیم تا اگر روزی با خدا روبرو شدیم، بتوانیم پاسخی برای خدا داشته باشیم. در این صورت کارها طور دیگری رقم می‌خورد. به نظرم شهید قاسم سلیمانی به خدا یقین داشت که درجه آن از ایمان بالاتر است.

سردار سلیمانی خود را در مقابل خانواده بزرگی به نام جمهوری اسلامی ایران و فراتر از آن در مقابل اسلام مسئول می‌دانست که در درون آن برادران اهل سنت و شیعیان جای داشتند. مساله او فراتر از مذاهب، مساله بشریت و مقابله با ظلم و استکبار بود. او هر آنچه در توان، جان، مدیریت، فرماندهی، ارتباطات و تجربه داشت را جمع کرد و جبهه مقاومت را در سطح منطقه و حتی میان بیداردلان جهان ایجاد کرد. آنچه امروز در سطح جهان و در سطح حاکمیت‌ها و در مردم آزاده دنیا شاهدیم، حاصل تلاش خدامحور این مجاهد خستگی‌ناپذیر بود.

نکته مهم این است که سردار سلیمانی توانست با ایجاد امت واحده‌، اسلام متحجر را نابود کرده و اسلام اصیل را در عرصه بین‌المللی معرفی‌ کند.

به باور شما دلیل علاقه مردم به سردار سلیمانی چه بود که با وجود گذشت پنج سال از شهادت ایشان این عشق و علاقه کم نشده است؟

بعد از اعلام خبر شهادت حاج قاسم، حضور غیر قابل توصیف مردم در مراسمات ایشان نشان از فهم مردم از مدیر خدمتگزار و دلسوز بود. نکته مهم اینکه چون ایشان فقط برای رضای خدا، فرمانپذیری از ولی و خدمت به خلق فعالیت می‌کرد، خداوند عشقش را در دل‌ها قرار داد که تا امروز یعنی بعد از گذشت چند سال از شهادت ایشان، هنوز هم این داغ تازه است و مردم عاشقانه بر سر مزارشان حاضر شده و با او تجدید بیعت می‌کنند. این یعنی اگر خداوند بخواهد، مهر و محبت انسان را در دل مردم می‌اندازد که این شامل حال حاج قاسم شده است. آحاد و قاطبه مردم با پوشش‌ها و دیدگاه‌های مختلف و فراتر از ایران، مردمی که مورد ظلم واقع شدند، حاج قاسم را دوست دارند. حاج قاسم در نامه‌ای به پسرش نوشت که نمک بر چشمم می‌ریزم تا خوابم نبرد و نکند در خواب من سر بی‌گناهی بریده شود.

مردم فهیم، بزرگ، آگاهی و بصیر قدر این قهرمان ملی را می‌دانند که کار بی‌بدیلی در تاریخ انجام داد؛ به طوری که حاکمان فعلی در افغانستان و سوریه خود را داعش متحجر معرفی نمی‌کنند چون داعش کارهایی خلاف نظر اسلام و به نام اسلام انجام می‌داد. این حاج قاسم بود که داعش را از بین برد که اکنون حاکمان جدید در سوریه و افغانستان نه تنها جرات نمی‌کنند خود را به عنوان داعش معرفی کنند که داعش را محکوم می‌کنند؛ البته ما در این بحث کاری به ماهیت باطنی آن‌ها نداریم.آحاد و قاطبه مردم با پوشش‌ها و دیدگاه‌های مختلف و فراتر از ایران حاج قاسم را دوست دارند.

اینکه یاد سردار سلیمانی در ذهن‌ها و دل‌ها باقی مانده به دلیل رشادت، ایمان و ولایت پذیری و از همه مهم‌تر عشقی بود که ولایت بر سرباز و سردار خود داشت.

چقدر اقدامات سردار سلیمانی باعث برقراری امنیت در منطقه شد و اگر امروز حاج قاسم حضور داشت، وضعیت منطقه چگونه بود؟

نتیجه اقدامات حاج قاسم در عرصه بین‌المللی، حقوقی، امنیتی، پارلمان‌ها، دولت‌ها و در مقابل کشورهای اروپایی، برقراری امنیت بود اما متاسفانه این کشورها فراموش کرده‌اند که اگر حاج قاسم، داعش را از بین نمی‌برد آن‌ها اکنون امنیت نداشتند. معتقدم ارتباطات حاج قاسم، تسلط، فرماندهی، ریسک، قدرت تجزیه و تحلیل و جایگاه خاص او در محضر فرمانده اصلی میدان یعنی رهبر معظم انقلاب دارای رویکردها و تفاوت‌های جدی بوده است. نفوذ میدانی و تسلط کامل و ارتباط با روح و جان فرماندهان، سربازان و مردم منطقه از ویژگی های بارز سردار سلیمانی عزیزمان بود.

به باور شما آمریکا با ترور سردار سلیمانی به هدفش در منطقه رسید یا دچار خطای محاسباتی شد؟

از همان ابتدا ماهیت و هویت آمریکا مشخص بود، آمریکایی که می خواست نیرو در طبس پیاده کند اما درگیر طوفان شن شد و یا اینکه به ایادی‌اش دستور داد شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر و شهید رجایی را ترور کنند. آمریکا از همان روز اول نظام جمهوری اسلامی ایران را قبول نداشت چون او به منابع زیرزمینی و روزمینی ایران چشم طمع داشت.

پس هیچ‌گاه ماهیت ایالات متحده آمریکا و رئیس جمهور منفورش تغییر نمی‌کرد حتی اگر حاج قاسم را ترور نمی‌کرد؛ منتها غیرت دینی ما قبول نمی‌کند که یک رئیس‌جمهور، فرمانده عزیز ما که رسما مهمان عراق بود را به شهادت برساند. این همان اتفاقی است که برای شهید هنیه رخ داد و رژیم کودک‌کش، مهمان رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران را ترور می‌کند. این موضوعات به غیرت دینی ایرانی‌ها برمی‌خورد وگرنه ردپای آمریکا را می‌توان در هرجایی دید که ترور و ناامنی و نامردی است.

جنایات آمریکا محدود به میدان نمی‌شود که از دلار برای استعمار، از سازمان‌های بین‌المللی برای سوءاستفاده، از حق وتوی ناحق برای استعمار و ظلم به مردمان آزاداندیش و از پروتکل‌های محیط زیستی بر علیه کشورها استفاده می‌کند و این یعنی ایالات متحده آمریکا از هر ابزاری به نفع خود و علیه کشورها به خصوص جمهوری اسلامی ایران استفاده می‌کند.

یکی از توصیه‌های سردار سلیمانی پرهیز از دوقطبی سازی در جامعه بود. با توجه به شرایط فعلی منطقه و مشکلات اقتصادی کشور چقدر لازم است به این توصیه‌ها عمل شود؟

حاج قاسم خود را برای تامین امنیت کشور، سوریه، حرمین، لبنان، فلسطین و امت واحده‌ مسئول می‌دانست. ایشان این امنیت را برقرار کرد و در داخل هم معتقد به پرهیز از دوقطبی سازی بود.

البته یقین دارم هر کشوری بخواهد به تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران تعرضی داشته باشد، افراد با هر تفکری اعم از چپ و راست پای میدان هستند کما اینکه می‌توان بین افراد با تفکر چپ و یا راست، جانباز و رزمنده و ایثارگر دید چون ما خط قرمزی به نام ایران داریم و حاج قاسم این خط قرمز را دیده بود.حاج قاسم امنیت را برقرار کرد و در داخل هم معتقد به پرهیز از دوقطبی سازی بود

نظر حاج قاسم این بود که در کنار یکدیگر برای اعتلای ایران و غلبه بر مشکلات اقتصادی، معیشتی، مدیریتی و بروکراسی تلاش کنیم؛ ایشان می‌گفت من امنیت را تامین می‌کنم، شما هم اختلافات را کنار گذاشته و دست به دست هم داده و مشکلات کشور را حل کنید.

چقدر لازم در شرایط فعلی کشور و منطقه، دیدگاه سردار سلیمانی درباره پرهیز از دوقطبی سازی و اختلاف افکنی مورد توجه قرار گیرد؟

مردم عزیز کشورمان بدانند که وفاق در شورای عالی امنیت ملی نسبت به مباحث منطقه‌ای و امنیتی و تمامیت ارضی کشور وجود دارد و در آنجا اختلافی نیست. نمونه این موضوع در انجام دو عملیات وعده صادق ۱ و ۲ است که سپاه پاسداران عزیز ما و هوافضای قهرمان سپاه انجام دادند؛ پس اتفاق نظر کاملی در بحث مباحث منطقه‌ای، حفظ تمامیت ارضی و پشتیبانی از جبهه مقاومت است.

در درون کشور نیز اتفاق نظر روی این موضوع است که باید معیشت، اقتصاد، ناترازی، زندگی مردم، بروکراسی، ازدواج جوانان، اشتغال و مسکن را در اولویت قرار دهیم. اگر بتوان این موارد را به یک اتفاق نظر تبدیل کرد و دولت و مجلس و قوه قضاییه دست به دست هم داده و حداقل هایی را برای زندگی مردم به وجود آورند، قدرتی به دست می‌آید که به پشتوانه آن می‌توان در مباحث خارجی هم قدرتمند ظاهر شد.

سران قوا و سران نظام ید واحده هستند؛ باید به این سمت برویم که سه قوه به یکدیگر کمک کنند تا خروجی آن تامین رفاه، آسایش، حل معضلات و مشکلات اقتصادی مردم خواهد بود.

کدام ویژگی سردار سلیمانی را از سایر ویژگی‌های شخصیتی ایشان برتر می‌دانید و آن را عنوان الگوی خود قرار دادید؟

همواره در مورد حاج قاسم پنج ویژگی را در ذهنم مرور می‌کنم که ایمان و یقین به خدا، اخلاص، شجاعت و ولایت پذیری و کار برای خدا است. زمانی این ویژگی‌ها موثرتر و کارآمدتر شد و به نتیجه رسید که با عنایت ویژه ولایت بر این سردار و سربازش همراه شد.

این پنج ویژگی در وجود فردی جمع شده بود که آمد و اندک صباحی در این دنیا ماند و جاودانه شد و حق شفاعت گرفت؛ خوش به حال حاج قاسم که قهرمان ملی و شهید والا مقام شد.

انتهای پیام